شنبه ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵
شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاهها
وقتی جنایت فجیعی مانند قتل منتقد سیاسی عربستان سعودی در کنسولگری کشور عربستان در استانبول صورت میگیرد، هر انسان آزاده ای، هر سازمان سیاسی دموکراتیک و آزادیخواهی بر پایه های پرنسیپها و الگوهای آرمانی خویش از یک طرف و در نظر گرفتن ماهیت ساختاری سیاسی تاریخی عربستان سعودی از طرف دیگر نمیتواند سکوت اختیار کند، لذا عکس العمل نشان داده به نحوی این عمل را افشا نموده و محکوم می نماید.
نظرات کیرکگارد غیر از رشته فلسفه تاثیر مهمی روی "نوع دیگر زندگی"، از جمله زندگی اگزیسیتنسیالیستی در غرب گذاشت. فیلسوفان دیگری در قرن بیست به جستجوی مفاهیم و مقوله های- ترس، مسئولیت، سرگردانی، هراس، تقصیر و گناه پرداختند.اغلب آنان می گفتند تمام جنبه های شناخت با مقوله هستی شناسی رابطه دارند.
در جامعهای که بر آن عدالت اجتماعی و اقتصادی حاکم است. نهتنها فردیت افراد محترم شمرده میشود، بلکه برای شکوفایی فردیتها زمینه و بستر مناسب و عادلانهای برای همگان صرفنظر از نژاد، ملیت، دین، و اعتقادات فکری و فلسفی اشخاص فراهم میشود.
یکی از اهداف نظری افلاتون، یافتن مفهومی برای هستی و تعاریف جدیدی از تقوا و عدالت بود. آشنایی او با سقراط موجب علاقه اش به فلسفه؛ مخصوصا فلسفه سیاسی گردید. افلاتون خواهان حاکمیت سیاسی فیلسوفان و فیلسوف شدن شاهان بود.
سخن در مورد این است که – عصر باور به پادشاه مهربان، که روسیه را بلند خواهد کرد، خوشبختی برای مردم می اورد، با دستی توانا افسار حرص اولیگارشی را مهار میکند، با عشق به میهن در برابر غرب قد علم میکند، به پایان رسید. چون، همانطور که تحلیلگر ما تاکید کرده است، شرایطی که امکان برآمد پوتینیسم را فراهم ساخت، از میان رفته است.
هنوز نیروهای چپ دموکرات و آزاده بهصورت آلترناتیو قدرت سیاسی سنگین نتوانستهاند حضور خویش را آنطور که بایدوشاید در جامعه به نمایش بگذارند. این کمبود خطر کانالیزه شدن پتانسیل عظیم نیروهای تحول طلب اجتماعی در راستای سیاست ورزیهای خارجی امپریالیستی و نیروهای نئولیبرال وابسته به امپریالیسم تقویت میکند.
بگذار انسان های بی گناه را برای ارضای نفسانیات حیوانیشان بکشند. مبارزان را تحقیر و قتل عامشان نمایند. به خود و تاریخ وقیحانه دروغ گویند، با اجیر مزدوران با هزاران ترفند برای طولانی ساختن حاکمیتشان توطئه ها چینند.
ارسطو نظریه پرداز" منطق فرمال یا ظاهری" است و نه منطق محتوا؛ که تا پایان قرن 19 میلادی در اروپا معتبر بود. ماهیت هر پدیده ای در اجزاء درون آن قرار دارد و نه در بیرون از آن. به این دلیل وی توجه خاصی به تجربه و آزمایش داشت.
بیائیم باردیگر تجارب تلخ تاریخی " همه با هم " را تکرار کنیم، 40 سال پیش همه با هم بودن در برابر سلطنت پهلوی زمینه ساز جمهوری اسلامی شد؛ اما سهم نیروهای شرکت کننده در انقلاب چه شد؟ با این تجربه تلخ، حالا چرا دوباره باید بیاییم، با دیگران متحد شویم تا نظام سیاسی جمهوری اسلامی را برکنار کنیم که چه بشود؟
اکنون با پیروزی نسبی بشار اسد در جنگ داخلی، و فشارهای چند جانبه برای خروج نیروهای نظامی ایران از سوریه، یعنی آزاد شدن بخشی از واحدهای نظامی حزب الله و لشگر فاطمیون در جنگ داخلی سوریه، آیا وظیفه دیگری به حزب الله در منطقه واگذار می گردد؟
اگر تأملی بر آثار ادبی و تراوشات فكری و هنری پس از كودتا داشته باشیم كه پیام عمده آن تبلیغ پوچی و بیهودگی جهان است، علت واقعی كسالت بار بودنشان را درك می كنیم و پی بعلت انحطاطشان می بریم. و در می یابیم كه ناتوانی و كوردلی این عاجزان از دیدن واقعیات پویا و زنده جامعه چسان اذهان را گیج و پریشان می نمود
اینجا ما فقط از یکسری آمار اقتصادی و اجتماعی صحبت میکنیم. این آمار نه تنها در مقیاس اقتصادی آمار دیگری مانند، نرخ رشد دستمزدها، تراز واردات و صادرات و آمار مشابه را در بطن خود ندارد، بلکه صحبتی از شاخصه ها و نوسانات بازارهای سهام، اوراق قرضه های دولتی و غیر دولتی، نوسانات بازارهای کالایی از قبیل نفت، طلا و کالاهای معدنی و غیره نیز صحبتی به زبان نمی آورد
خانم رایا- دونایفسکا، تئوری و مفهوم "نفی مطلق" هگل را وارد مبارزات زنان، کارگران، سیاهان، جوانان، اقلیت ها، خلقها و جنبش های رهایی بخش نمود. او تحول و تغیر مارکس را از مرحله فیلسوف به مرحله اقتصاددان سیاسی میدانست و میگفت نوع نخبه اشرافی "حزب آوانگارد" لنین سرانجام به تشکیل دولت "تک حزبی توتالیتر" رسید.
در شرایطی که تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق) و پا به عرصه سیاست گذاشتن وحدت نوینی از فدائیان خلق در حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، انتظارات نوینی را در عرصه چالشهای سیاسی دموکراتیک ایجاد کرده است، عرصه سیاسی کشور تشنه نمایندگانی است که پرچمداران راستین ارزشهای انسانی، آزادی، عدالت، حقوق بشر، هارمونی، ترقی و مودت انسانی میباشند.
سرمایهداری پیشرفته و افسارگسیختهی امروزی که خود را در شکل نولیبرالیسم همراه با سلطهی جهانی انحصاریِ سرمایهی مالی و با بحرانهای ساختاری و ادواریاش عرضه، و انسان و انسانیتی بیگانه، منفرد و منزوی خلق کرده، همان ویژگیهایی را یافته که مارکس پیشبینی کرده بود.
در نیمه دوم قرن بیست، پروفسورهای دانشگاهی خود را با "بحث هستی و زمان "هایدگر، و متون کلاسیک فلسفی سرگرمکننده،مشغول کرده بودند و بجای انتقاد از "روابط اجتماعی" دنبال کشف "حقایق ابدی" میرفتند، و راستگرایان میگفتند جنبش اعتراضی جوانان چپ را باید با اندیشههای سورئالیستی واکسینه نمود
برای تزریق چنین دروغهای ساختگی، آنها نهتنها به شخصیتهایی بدون وجدان اخلاقی احتیاج دارند تا آماده باشند با تمام وجود در سرنای چنین دروغها پروپاگانداهای تبلیغاتی ساختگی بدمند، بلکه گاها با چنان لحن شدید و آلودهای چنین اتهاماتی را وارد کنند که هم افکار فاشیستی را در جامعه ترویج نمایند، هم کسانی را که چنین گرایشهایی دارند را به سمت خویش بکشانند
"تحولگرایان" در شرایط سیاسی امروز نه فقط خواهان شکستن و ایجاد گسست در نظام جمهوری اسلامی ایران میباشند، بلکه خواهان عبور از آن به یک نظام ارزشی، اجتماعی سیاسی نوین مترقی و مدنی میباشند. یک چنین نظامی باید بر پایه ارزشهای فرهنگی علمی مترقی و مدرن بنیانگذاری شده و یک نظامی مبتنی بر ارزشهای حقوق بشری، ضد ستم و تبعیض، عدالت و دموکراتیک پایهگذاری شده باشد.
دلش می گیرد. یاد سال ها کشاکشی می افتد که در سازمانش برای همین جایگاه ها در جریان بود. پنجه کشیدن بر چهره یک دیگر در رقابتی ناسالم. آرزو می کند کاش در این پیرانه سری دیگر چنین نباشد. هفتاد سالگیش نباید مانع از آن شود که بی هراس به حقیقت نهفته در عمق زندگی خیره گردد و چشم بر منیت های فردی بربندد و اعتراض نکند
استفاده از نام فدائی، بهره گرفتن از اعتبار و اقداماتی است که به واسطۀ مبارزات عدالت خواهانه و برابری طلبانۀ هزاران فدائی خلق در نزدیک به پنج دهه حاصل شده است. قطع رابطه با ریشه های این جنبش سوسیالیستی(فدائیان خلق) می تواند ما را از استفادۀ بهینه از چنین پتانسیل ترقی خواهانه عظیمی محروم سازد.
انرژی انباشته شدن در این موج خروشان، حاصل نزدیک به چهل سال سلطه جبر و جهلی است که بنا به گزارش سازمان ملل، مردم ایران را به غمگینترین ملت جهان بدل ساخته است. آرزوها را بهجای واقعیت ننشانیم. با واقعیت همراه شویم
باید امیدوار بود که با پایه گذاری گروهها و سازمانهای کوچک و بزرگ زنان بصورت آشکار و پنهان و همچنین تقویت نهادهای مدنی موجود زنان و با تلاشهای فردی و گروهی و با فشار همهسویه به قدرت حاکم، مبارزه برای حجاب اختیاری و تحقق برابری حقوق زن و مرد در همه ی عرصه ها ژرفش بیشتری یابد
بعد از بنیان گذاران سوسیالیسم علمی ، اندیشمندان معتقد به آموزه های سوسیالیستی با برخوردی خلاق به تغییرات بزرگی که طی سده گذشته در عرصه بین المللی رخ داده نیز پیشرفت های جهشی علم، به غنایی دامنه علم * مبارزه طبقاتی * افزوده و می فزایند. فراگیری این علم و به روز کردن آن از سوی مارکسیست ها، ایستاپذیر نیست.
گرچه پراکندگی و خود جوش بودن شورش و جنبش های اخیر که یکی از ویژگیهای برجسته آن حالت آشفتگی و طغیان عمومی توده ای آن بود، که این خود نشانه بارز ضعف سازمان یافتگی و نبود وجودی نهادهای صنفی، سیاسی، مدنی و مردمی میباشد. همین مساله به خودی خود بازتابی از شرایط حاکمیت خفقان چندین دهه گذشته در کشور میباشد. میتوان انتظار داشت که حرکت های اعتراضی آینده هم عمدتا چنین وانمود توده ای، طغیانی و پرخاشگرانه داشته باشند.
فکر نمی کنید که، اگر آنچه را که هزینه دعوت از اینان ساخته اید، این هزینه را در پشتیبانی از مبارزات توده ها صرف می کردید، از جنبه های مختلف آن، مثمر ثمر تر واقع می شد! ای کاش به جای این همه رهنمودی که به اصلاح طلبان داده اید، که قبل از هرچیزی می بایست خودشان را اصلاح کنند! به مردم رهنمود می دادید که در مقابل سرکوبگران، کدامین سیاست را در پیش گیرند تا که مبارزاتشان امکان تداوم بیشتری پیدا کند و ثمر بخش تر باشد
آنچه که برای من گنگ و نامفهوم است، امضای لیست بلندبالائی از رفقای سابق که دوستان فعلی هستند تحت عنوان جمعی از فعالین سیاسی دیگر نمیدانم چه هدفی را تعقیب میکند. در شرایط استمرار و رادیکالیزه شدن جنبش مردمی این کارکرد چه هدفی را میتواند تعقیب بکند؟ ایا این کار در همان راستای رسمیت و مشروعیت بخشیدن بیشتر به همان آشفتگی سیاسی ساختاری باشگاهی نمیباشد؟ آیا نبایستی عوض این کار به همکاری در راستای پروژه وحدت چپ و همکاری عملی میان سازمان های مختلف چپ و سکولار دموکراتیک به میزان بیشتری دامن زده میشد؟