رفتن به محتوای اصلی
جمعه ۱۲ دسامبر ۲۰۲۵
جمعه ۲۱ آذر ۱۴۰۴

جوانان

فصلنامه‌ی مُروا نشریه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیر نظر شورای سردبیران با مسئولیت دو سردبیر: مراد رضایی و علی صمد
همکاران این شماره: آرش راد، حســن نــادری، رضـا کاظـم زاده، دکتــر گــودرز اقتــداری، مریــم کامــکار، زریـن مرتضاییـان، حســین غبرایــی، مــراد رضایــی، ســهراب مبشــری، بیــژن میثمــی، ســعید مشــفق، شــاهرخ شــعبانی، وهــاب انصـاری، علــی صمــد
صفحه آرایی و گرافیک: مراد رضایی
شماره‌ی پنجم فصل‌نامه‌ی مُروا، به سراغ مساله‌ی «کالایی‌سازی آموزش» رفته است. در عصری که برای اقتصاد خصوصی هر چیزی می‌تواند کالایی برای خرید و فروش باشد، آموزش نیز از هجوم سرمایه در امان نمانده است. خصوصی‌سازی و کالایی شدن آموزش، موجب تبعیض در توزیع امکانات آموزشی و در نتیجه تعمیق تبعیض طبقاتی در عرصه‌ی آموزش شده است. ویژگی مهم این تبعیض بازتولید خود است: آنان که بر برج عاج سرمایه نشسته‌اند، از امکانات آموزشی ویژه و باکیفیت منتفع می‌شوند و نسل جدید خود را هم در جایگاه‌های پیشین خود می‌گمارند.
عدالت آموزشی شیوه‌ای است که دولت‌ها برای کمک به گسترش فرصت‌های برابر آموزشی برای افراد جامعه اتخاذ می‌کنند. در حکومت‌های مردمی دولت‌ها منطقا سعی می‌کنند فرصت‌های آموزشی را برای همه کودکان، نوجوانان و جوانان صرف نظر از توانمندی‌ها و شایستگی‌های فردی آنان، به نحو یکسان تدارک ببیند. در این دیدگاه دولت‌ها موظف هستند فرصت‌های آموزشی را از طریق ساخت مدارس و دانشگاه‌ها در اقصی نقاط کشور و کاهش شهریه ثبت نام فراهم سازند. با ساخت این مدارس ابتدایی و متوسطه آموزش همگانی را برای کلیه اقشار جامعه فراهم می‌سازند و سطح سواد توده‌ها را افزایش می دهند و...
مخالفت با مکانیسم غربال و مبارزه برای برابری در عرصه آموزش، لازمه دفاع از عدالت اجتماعی است. برابری در عرصه آموزش یعنی خاستگاه طبقاتی فرد، میزان بهره وری او از امکانات عمومی آموزش را تعیین نکند. آیا دستیابی به این برابری در چارچوب مناسبات سرمایه داری ممکن است؟ نه، اما وظیفه نیروهایی که برای غلبه بر سرمایه داری مبارزه می کنند این است که در هر عرصه معین، خواستهای برابری طلبانه را طرح و ترویج کنند. و بد هم نیست اگر در این تلاش، از ابعاد بی عدالتی در چارچوب همین نظام موجود کاسته شود.
محتوای آموزشی اکیداً ایدئولوژیک در مدارس، کیفیت آموزش را تقلیل داده است. اما در سطح آموزش عالی، دخالت ایدئولوژیک حکومت بر محتوای آموزشی بسیار دشوار است. در نتیجه تخریب کیفیت آموزش عالی در کشور، عموماً از طریق خصوصی‌سازی انجام شده است. مدرک‌گرایی، بحران بیکاری فارغ‌التحصیلان را سبب شده و پولی شدن دانشگاه‌ها، امکان تحصیل را از جوانان با استعداد سلب می‌کند. طبیعتاً راه حل بحران پیچیده‌ی کنونی، تعطیلی تمام دانشگاه‌های پولی و یا حتی رایگان کردن تمام دانشگاه‌ها نیست. دانشگاه آخرین حلقه از یک زنجیره‌ی معیوب است.
روند کالایی‌سازی آموزش در ایران که حتی تحصیل را برای ایرانی‌ها به یک کالا و موهبت لوکس تبدیل کرده است، از یک‌سو و دشواری‌های اقتصادی مضاعف زندگی افغانستانی‌ها از سوی دیگر، به دست آوردن حق بدیهی تحصیل را برای این مهاجران به یک هزارتوی پیچیده تبدیل کرده است.
اگر زنی در هر عرصه‌ای فعالیت کند غلط است و اگر اصلاً کاری نکند باز هم غلط است. مثلاً در جنبش‌های فمینیستی فعالین زن اکثراً مورد انتقاد قرار می‌گیرند که چرا آمار طلاق اینگونه بالا رفته است و در همان زمان مورد سرزنش هستند که چرا به اندازه کافی در فعالیت‌های سیاسی شرکت نمی‌کنند. این هم بخشی از تکنیک سلطه است که با تعصب و برچسب زدن به زنان آنها را کنترل کنند. به طور مثال اگر زنی که مسئول جلسه و یا مدیر است به حرف همه گوش کند، او را ضعیف و ناتوان می‌دانند و اگر خلاف آن عمل کند به او می‌گویند خصوصیت زنانه ندارد.
این کاملاً آشکار بود که چیزی که در موردش صحبت می‌کنیم سواستفاده از قدرت و مجوزهای تاریخی است. برای ما کاملاً واضح بود که مردان این کار را با اطلاع به غلط بودن آن انجام می‌دهند و کسانی که مرتکب این عمل می‌شوند بر این باورند که این کار بخشی از حق آنان و قابل توجیه است. بارها و بارها گزارش شده که پدرانی گفته‌اند این کاملاً طبیعی و پذیرفته شده در طبیعت است و مطمئناً بعدها باز خواهند گفت! پدری در تلویزیون می‌گفت که باید متوجه شوید که من فکر می‌کردم که به دخترم لطف می‌کنم
فصلنامه‌ی مُروا نشریه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیر نظر شورای سردبیران با مسئولیت دو سردبیر: مراد رضایی و علی صمد
همکاران این شماره: سهراب مبشری، زرین مرتضاییان، مراد رضایی، علی صمد و میلاد مجیدی
صفحه آرایی و گرافیک: میلاد مجیدی
کشتی گیران و ورزشکاران که اغلب از طبقات فرودست جامعه برخاسته اند، با دردها و رنجهای تهیدستان آشنا هستند؛ ورزشکارانی که در اوج قهرمانی هستید، نباید فراموش کنید که این جوانان معترض کف خیابانها و زندانیان، همان جوانانی هستند که عکسهای شما زینت بخش خانه هایشان است؛ از پیروزی شما اشک شوق میریزند و از شکست شما افسرده و غمگین میشوند.
فصلنامه‌ی مُروا زیر نظر شورای سردبیران با مسئولیت دو سردبیر: مراد رضایی و علی صمد
همکاران این شماره: خانم الدوز حجازی، مراد رضایی، علی صمد، لعیا اکبریان و میلاد مجیدی
صفحه آرایی و گرافیک: میلاد مجیدی
با گسترش همه‌گیری پاندمی کرونا و تاکید متخصصان بر لزوم جلوگیری از اجتماعات در فضای بسته برای پیگیری از شیوع این بیماری، زمان کنکور از هفته‌ی دوم تیرماه به انتهای مردادماه منتقل شد. اما پیک دوم کرونا، کشنده‌تر و شدیدتر از پیک اول، از اوایل تیرماه و با بی‌تدبیری حاکمان، قدرت‌نمایی کرد. بنابراین مطالبه‌ی تعویق مجدد کنکور به صورت گسترده از سوی داوطلبان آزمون سراسری کنکور و خانواده‌های آن‌ها، با صدای بلند و به طرق مختلف مطرح شد. مطالبه‌ی که حتی پس از برگزاری فاجعه‌بار کنکور دکتری و کارشناسی ارشد، به مجلس هم کشیده شد.
رضا امیدی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه‌ی سیاست‌گذاری اجتماعی، سال گذشته و در سخنرانی با موضوع «خصوصی‌سازی آموزش عمومی در ایران» ارقامی را مطرح کرد که نشان می‌دهد حتی مساله از عدم امکان ورود دانش‌آموزان طبقات متوسط و فرودست به دانشگاه‌های طراز اول بسیار بغرنج‌تر است. «مطابق با سرشماری سال ۹۵ در ایران، از ۵۵ میلیون نفر جمعیت بالای ۲۰ سال، ۱۶ درصد بی‌سواد كامل، ۱۴ درصد در سطح ابتدایی، ۱۸ درصد زیر سیكل و ۶ درصد زیر دیپلم تحصیلات دارند.
به نظرم حسن روحانی، نظرش را در مورد عواقب کرونایی برگزاری کنکور به روشنی اعلام کرده است. او گفت این همه مراسم در کشور برگزار می‌شود و در پاساژها این حجم از عدم رعایت نکات بهداشتی را می‌بینیم. کنکور در میان این‌ها که مهم نیست. مهم نبودن کنکور از نظر او به این معنی است که وقتی کشور از نظر کرونایی به بن‌بست رسیده است، و توان سیستم بهداشت و درمان کشور اشباع شده است، احتمالاً کنکور تاثیر جدی بر اوضاع نخواهد داشت. بالاتر از سیاهی که رنگی نیست!
انتشار این ویروس در میان خانواده‌ها و جوانان داوطلب آزمون‌های سراسری سنجش در مناطق متعدد کشور مشکلات بسیاری را به وجود آورد و علاوه بر آسیب‌های فیزیکی که برای مردم به همراه داشت آسیب‌‌های روحی و روانی بیشماری هم ایجاد کرد و موجب تضعیف روحیه‌ی همه‌ی مردم و به خصوص دانش‌آموزان و دانشجویانی که خود را آماده کنکور می‌ کردند، شد. تا جایی که بر شرکت‌کنندگان در کنکور ۹۹ نیز این استرس مضاعف وارد شد. به‌طوری‌که اکنون برنامه‌ریزی درسی آنان را با مشکل مواجه کرده است و نگرانی جدیدی بر نگرانی‌های همیشگی آنان اضافه شده است.
نیروی بسیار بزرگی از داوطلبان کنکوری خواهان به تاخیر انداختن زمان آزمون‌های سراسری هستند. آنها با درست کردن هشتگ‌هایی نظر #تعویق_تمام کنکورهای_سراسری، #سلامت کنکوری، #نه_به_کنکور، #کنکورکرونایی و ... و نیز نامه‌نگاری با مسئولین، به‌ راه ‌انداختن کمپین‌های امضاگیری، مراجعه به وسایل ارتباط جمعی، برگزاری تجمعات مختلف در برابر مراکز مسئول و تصمیم‌گیر در ارتباط با کنکور و... فضای به‌ عقب ‌انداختن زمان کنکورهای سراسری را داغ نگه داشتند. آنها با فعالیت خود موفق شدند نگرانی‌ها و بی‌توجهی‌هایی که نسبت به مطالباتشان در سطح جامعه توسط مسئولین ارگان‌های آموزشی و دولتی انجام می‌شود را در سطح عمومی بازتاب دهند. 
هر برنامه‌ی چهل دقیقه‌ای موسسات کنکور در صدا و سیما، ۱۰۰ میلیون تومان هزینه دارد. و قیمت تبلیغات ماهانه آنها در صدا و سیما بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان است. این موسسات ظرف سال‌های گذشته با همین مبالغ توانایی تبلیغ در رادیو، روزنامه‌های پرتیراژ، مجلات پرخواننده و حتی هواپیماها را هم به دست آورده‌اند. رابطه‌ی نزدیک برخی مسئولین رانت خوار حکومتی با موسسات کنکوری و دانشگاه‌های خصوصی باعث شده تا به جای حمایت از منافع مردم بیشتر بدنبال سودجویی‌های خود باشند.
در جمهوری اسلامی کالایی‌سازی آموزش در ادامه روند پولی‌سازی آموزش بوجود آمده، و بیش از یک دهه است که خواست مشترک بسیاری از اعتراضات بخش های از اساتید، معلمین، دانشجویان و کارگران به نظام آموزشی کنونی کشور است. طرفداران کالایی سازی آموزش، ارائه آموزش را نه فقط یک حق برای همه‌ی اقشار جامعه بلکه نوعی کالا برای خرید و فروش و کسب سود اقتصادی مطرح می‌کنند. پس از ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی هر دولتی که در جمهوری اسلامی بر سر قدرت آمده سیاست‌هایی را اتخاذ کرده که با توجه به آن، حوزه‌ی آموزش رایگان را در جامعه محدود و محدودتر کرده است.
اتحادیه‌ی پزشکان ترکیه در 5 ژوئن نیز در اطلاعیه‌ای با تیتر «برگزاری آزمون‌های ورودی دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها باید تعویق شود.» اعلام کرده بود «ما به عنوان اتحادیه‌ی پزشکان ترکیه، و با رصد وضعیت رشد پاندمی کرونا، درخواست می‌کنیم تا آزمون‌ها حداقل تا زمان کنترل کامل ویروس کرونا به تعویق بیفتد.»
فصلنامه‌ی مُروا زیر نظر شورای سردبیران با مسئولیت دو سردبیر: مراد رضایی و علی صمد
همکاران این شماره: دکتر علی اکبر مهدی، دکتر گودرز اقتداری، حسین غبرایی، وهاب انصاری، حجت نارنجی، بیژن اقدسی، مصطفی مدنی، مراد رضایی، علی صمد و میلاد مجیدی
صفحه آرایی و گرافیک: میلاد مجیدی
خرداد امسال، بزرگ‌ترین انشعاب در بزرگ‌ترین سازمان سیاسی چپ وقت ایران چهل ساله می‌شود. چریک های فدائی خلق ایران در شرایط پساانقلاب به دلایل متعدد با انشعاب مواجه شد. انشعاب اکثریت-اقلیت که بعدها روندها ثابت کردند آغازی بر انشعابات آتی است و در هر دو سوی این انشعاب، انشعابات دیگری هم پدید آمد. تا پایان دهه‌ی شصت، سازمان منسجم پیش از انقلاب، تبدیل به چندین سازمان، با نام‌های مشابه، اما مخالف و منتقد همدیگر تبدیل شد.
آنچه باعث شده است نام حمید اشرف در تاریخ مبارزاتی میهن ما درخشنده باشد نیز، امیدواری برآمده از استقامت سروقدانه ی او در سیاه‌ترین وضعیت خفقان سلطنتی و تلاش او برای روشن نگه داشتن این چراغ امید بود؛ چراغ جاویدانی که امروز هم جوانانِ باورمند به آرمان آزادی و برابری، در میان طوفان اختناق و سرکوب به دست گرفته‌اند.
اگر این جنبش بتواند تاثیری در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر داشته باشد، قطعاً شانس تحولات و پایداری آن‌ها بیشتر خواهد بود. فرض من این است که این اعتراضات، اراده‌ی طرفداران ترامپ را به حمایت از و مشارکت حداكثری در انتخابات بیشتر می‌کند. ولی به همین دلیل، همین امر برای دموکرات‌ها صادق است. نظرسنجی‌های دو هفته‌ی گذشته از ریزش حمایت انتخاباتی از ترامپ خبر می‌دهند. ولی باید در نظر داشت که انتخابات قریب پنج ماه دیگر خواهد بود و این زمان کمی در ضربان‌های انتخاباتی نیست.
آنچه بنام "آنتی فا" از زبان ترامپ و پلیس و رسانه های جریان اصلی می شنوید همان چیزی است که در اروپا دهه هاست که بنام بلوک سیاه می شناسید یعنی آنارشیست های چپ که به آکسیون مستقیم اعتقاد دارند.جوانان وابسته به آنتی فا معمولا لباس مشکی می پوشند و اکثرا روبنده هم دارند، که البته الان بعلت پاندمیک همه ماسک می زنند. این جوانان آماده هستند گروه کمک های اولیه دارند و به حفظ نظم راهپیمایی هم گاه کمک می کنند. مسیر های راه را قبلا شناسایی کرده اند و بالاخره می دانند که چه می کنند
دسترسی عادلانه به مراقبت‌های بهداشتی، بنیانی است برای جلوگیری از بهداشت ظالمانه، که با هنجارهای بین‌المللی و منطقه‌ای به‌عنوان حقوقی اجتماعی – اقتصادی تضمین شده است. گرچه طی بحران مالی طرفداران دوره‌ای ریاضت اقتصادی، می‌توانند هزینه مراقبت‌های بهداشتی را از وضعیت دولتی به فردی تغییر دهند، که معنی آن تجاوز به حقوق مردم در دسترسی به‌موقع و ارزان به بهداشت است. این مقاله سیر تحول این موضوع را در ایتالیا تحلیل می‌کند. جایی‌که بحران بزرگ 2008 عاملی شد که بودجه‌ی بخش بهداشت را شدیداً کاهش دهند.
پس از اعتراضات سراسری دی‌ماه 96 و شکل کامل‌تر این اعتراضات سراسری در آبان‌ماه 98، چپ دانشجویی، خود را در قامتی جدید و بی‌اغراق خطرناک اما مهم و موثر بازتعریف کرد: ایستادن در کنار جنبش‌های سیاسی و اجتماعی جاری و همراهی و همدلی با نیروهای خواهان تغییر در اینجا و آنجا، و به‌ویژه حمایت از جنبش‌های معیشتی و کارگری. نیرویی مستقل از رسانه‌های جریان اصلی و غیر قابل اجتماع با نیروهای ضد دموکراسی اعم از طالبان سلطنت.
دموکرات و دموکراتیک بودن را نباید تنها در حرف خلاصه کرد. در آن دوران نه رهبری اقلیت و نه اکثریت مرکزیت سازمان به نظر و رای نیروهای تشکیلات اهمیتی قائل نبودند. این درست است که اکثریت مرکزیت سازمان مخالف انشعاب بود، اما برای جلوگیری از انشعاب وقت بسیار تلف کرد و در آخر وقتی که انشعاب در حال انجام بود می‌بایست با اتخاذ تدابیر لازم و با به کار بردن راهکارهای مناسب جلوی انشعاب را تا برگزاری کنگره می‌گرفت. اما اقدامات اکثریت از حد حرف فراتر نرفت.
قطعاً انشعاب پاسخ نه‌تنها مناسبی به اختلاف مشی و نظر نیست، بلکه بدترین کار است. هر انشعابی به ضرر اپوزیسیون کشور در مبارزه علیه جمهوری اسلامی است. متاسفانه تاریخ احزاب ایرانی مملو از انشعاب و جدایی‌هاست. «راه یا راه‌های جز انشعاب» راه همکاری، تعامل و اتحادهای وسیع و جبهه‌ایی است. هیچ الزامی نیست ما برای دور هم جمع شدن در تمامی وجوه برنامه‌ایی، نظر و سیاسی همسان بشویم تا بتوانیم تشکل بزنیم و حزب درست بکنیم. 
من با رأی‌گیری برای تعیین تکلیف اصولاً مخالف‌ام. من باور به حضور گروه‌های مختلف در سطوح مختلف اجتماعی دارم و بر این باورم که در هر سطح موجود باید نخست کوشید به توافقی جامع دست یافت که حتی‌الامکان همهٔ آحاد و گروه‌های جمع، هر یک در سطحی بتوان با آن کنار بیاید و سر آخر، این آن توافق است که باید به رأی تأییدی جمع و جامعه گذاشته شود. این مبنای نگاه و اندیشه از تأکید بر اشتراکات ناشی می‌شود. بنا نهادن یک جمع، تشکل و جامعه بر رأی گروهی از افراد آن مجموعه، تأکید بر افتراقات است. من با تأکید بر افتراقات مشکل دارم.
جدایی اقلیت و اکثریت یگانه انشعاب در میان فداییان نبوده. پس از آن انشعاب، هریک دچار انشعاب‌های متعدد و زنجیره‌ای شدند. اما اکثر این این انشعاب‌ها اجنتاب‌پذیر بودند، اگر شیوه‌ی سازماندهی درونی تشکل‌ها نه بر پایه‌ی یک‌سونگری، بلکه بر رواداری و پذیرش گرایش‌های سیاسی مختلف استوار می‌شدند. یک تشکل سیاسی که بخواهد با جامعه‌اش پیوندی پویا و ماندنی داشته باشد، همانگونه که از آزادی بیان و اندیشه در جامعه از آن دفاع می‌کند در دورن خود نیز باید پاسدار آن باشد و کانال‌های لازمه برای بروز و برآمد این نظرها را تامین و تضمین کند.
من همچنان معتقدم اگر انشعاب فدائی شکل نمی‌گرفت، نه اقلیت به هم چشمی از مجاهدین، به سازماندهی «جوخه‌های رزمی» و نبرد مسلحانه با حکومت، روی می‌آورد و نه اکثریت به تأسی از حزب توده، شکوفائی جمهوری اسلامی را به خط مشی سیاسی سازمان می‌توانست تبدیل کند. انشعاب شاخص این تعادل را باخود به زیر کشید و فضاها را برای امیال دیکتاتور مأبانه در دوطرف فراهم کرد.
محمدتقی افشانی نقده، نامی کمتر آشنا، در سال‌های مبارزات مردم ایران علیه مظاهر استبداد است. افشانی از اولین نیروهای سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران است که در کنار علیرضا نابدل و بهروز دهقانی، نقش عمده‌ای را در سازماندهی شاخه‌ی آذربایجان سازمان چریک‌ها ایفا می‌کند. نیرویی به‌واقع مسلط، باسواد و با مناعت طبعی مثال‌زدنی که هرآنکه او را می‌شناسد، از آن یاد می‌کند.
عروج و فراز مجدد آرمان آزادی، برابری و استقلال دانشگاه‌، به ویژه از ابتدای دهه‌ی نود، و مبارزات دانشجویی بر اساس این مبانی، لزوم نگاه دقیق‌تر به روندهای سیاسی حاکم بر مراکز آموزش عالی در ایران را نشان می‌دهد. آن دسته از جریانات سیاسی که از گذشته تا امروز مبارزه با وضعیت موجود با محوریت آزادی، برابری و استقلال دانشگاه‌ را سازمان داده‌‌اند، اگر نه در شمایل ارتباط مستقیم، اما با هر آنچه در توان دارند، حمایت از این مبارزات را به عنوان یکی از وظایف خود تلقی می‌کنند.
واقعیت این است که نسل ما امیدواری چندانی به تغییر ندارد. هر چند برای آن تلاش می‌کند. شاید انگیزه‌ی این تلاش‌ها این باشد که نسل بعد از ما گرفتار این مصیبت‌ها نشود. اما نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی احتمالاً بتوانند با شناخت دقیق مسائل و مشکلات، راه حل‌های کارشناسی شده ارائه بدهد و آن را در اختیار دانشجویان قرار دهند. این حداقل می‌تواند یک امیدواری نسبت به امکان تغییر وضعیت ایجاد کند.
ما نباید خود را تنها محدود به نقد کردن ظلم موجود کنیم، یا تنها به پیشنهاد اصلاحات اصولی رادیکال که می‌تواند ما را به سوی جامعه‌ی (جهانی) عادل و آزاد پیش ببرد قناعت کنیم. همان طور که بسیاری در جبهه‌ی چپ تلاش کرده‌اند. اگر چه متاسفانه بدون دیده شدن، ما باید هر کجا و هر زمان که ممکن است شروع به ساختن چنین آینده‌ی متفاوتی با ضد انقلاب کنونی کنیم. این بدین معنی است که اول باید بین جنبش‌های اجتماعی نوظهور و آن جنبش‌ها که شناخته‌شده‌تر هستند و سازمان‌های طبقه محور، پل‌های سازمانی و ارتباطاتی که تمام نژادها، جنسیت‌ها و تمایلات جنسی را شامل شود بسازیم.