رفتن به محتوای اصلی
شنبه ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵
شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴

گفتمان

آرمان اگر نتواند در ضوابط حقوقی دمکراتیک، چه در گفتار و چه در کردار، دوام و قوام زمینی به خود گیرد، حامل آن ناگزیر است از تجدید نظر اخلاقی در نگاه ایدئولوژیک صلب و در رفتارهای غیر دمکراتیک میان حزب. اشکال در آرمان نیست، اما در ایدئولوژی می تواند باشد و در فقد حقوق و نقض حقوق هم که قطعاً هست.
القاء این فکر نادرست و مهلک و عمدتاً هم توسط جناح های حکومتی به افکار عمومی مبنی بر اینکه خیزش ‌های ضد حکومتی خطر به اصطلاح تجزیه کشور را در پی دارند، عملاً در خدمت جلوگیری از تحقق هم پیوندی مبارزات اعتراضی سراسری است با جنبش‌های ملی معطوف به نفی جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی در ایران!
افکار کانت غالبا میان دو قطب- ضرورت آزادی و جبر طبیعی،در نوسان هستند. فلسفه او بخش مهمی از تاریخ دیالکتیک و اوج هومانیسم کلاسیک بورژوایی در آلمان بود. مورخین چپ مینویسند، وی یکی از جاده صاف کن های عبور از متد غیردیالکتیکی متافیزیکی و خالق دیالکتیک ایده آلیستی در چهارچوب فلسفه بورژوایی در آلمان بود.
حالا راست ها یک سیاست را دنبال می کنند. این سیاست فقط در ایالات متحد دنبال نمی شود، در مجارستان، هند و تا حدودی روسیه نیز دنبال می شود. سیاست اقتدارگرایی قومی و ملی گرا به تدریج جهان را دوپاره می کند. می دانیم این جور چیزها در دهه 1930 به کجا رسید، بنابراین باید حواسمان خوب جمع باشد. این سیاست پاسخی به دوراهه سرمایه نیست. بسته به اینکه تا چه اندازه ملی گرایی قومی بر نولیبرالیسم تفوق یابد، ما در جهان زشت تری از جهان کنونی به سر خواهیم برد.
تغییر و تحولات اقتصادی ترکیبی خواهد بود از سیاست‌های اقتصادِ سوسیالیستی و اقتصادِ بازارِ تنظیم‌شده، همراه با گسترشِ فزاینده‌ی سیاست‌های سوسیالیستی و کاهشِ فزاینده حوزه‌های بازار. واضح ‌است که حدت و شدتِ این سیاست‌ها نه‌تنها به شرایط عینی و ذهنی در سطح ملی بستگی دارد، بلکه شرایط جهانی و میزان پیشروی جنبش‌های سیاسی و اجتماعی در جهت نیل به سوسیالیسم نیز بسیار حائز اهمیت است.
انتقاد مارکس و انگس از ایدئولوژی، انتقاد از واقعیات و تفکر تاریخی بود که خود محصول شرایط تاریخی بودند. مارکس و انگلس ایدئولوژی را آلیاژی از تفکر، آگاهی و مقوله قدرت و سلطه می‌دانستند.
كسانیكه امروز برای اجابت دعای خود نزد مجالس و كابینه‌های دولت‌های غربی می‌روند تا برایشان نسخه‌های شفابخش افیونی بپیچانند، از اعتماد به توان مردم ایران نومید شده و بریده‌اند!
آیا آنها فراموش نموده‌اند كه قدرت واقعی نزد توده‌های آگاه و متشكل در جنبش‌های اعتراضی خیابانی، دانشگاه‌ها، مدارس، بازار و کارخانه‌هاست.
ستم بر خلاف تبعیض همیشه منفی است. توسط گروهی در جامعه اعمال می‌شود که از قدرت بیشتری نسبت به گروه تحت ستم برخوردار است. همچنین از آنجا که ستم شکل ساختاری به خود می‌گیرد، معمولاً طی مدتی طولانی پابرجا باقی می‌ماند. باید در نظر داشت هنگامی که از شکل ساختاری ستم گفته می‌شود این لزوماً به معنی ستم از سوی نهادهای دولتی نیست.
در اهمیت ایجاد رسانه‌ها در جهت تقویت جنبش‌های آزادیخواهانه و عدالت‌جو در ایران تردیدی نیست. ولی سوال اصلی این است که آیا خود نیروهای آزادیخواه و عدالت‌جو تا چه حد در صرافت چنین کاری هستند و مهم‌تر از همه، تا چه میزان از امکانات و نیروی لازم برای چنین برآمدی برخوردارند؟ طبیعی است که فعالان عرصه‌ی سیاست برای پیشبرد اهدافشان، تبلیغ و ترویج برنامه عمل‌شان، برای جلب پشتیبانی نیروهای مورد نظرشان نیازمند ابزار ایجاد ارتباط با جامعه هستند
محدود و منوط کردن آزادی و دمکراسی به چارچوب حمهوری اسلامی، غیراخلاقی، غیرخردمندانه، مغایر با خرد نقاد، متنافر با فرهنگ و اندیشه سیاسی دمکراتیک معاصر و متضاد با منافع و نیاز مردم، جامعه و کشور ما و مشارکت آزاد و برابرحقوق همگانی در اداره امور جامعه و کشور در جهان جهانی شده معاصر است.
اما این روزها در کنار وارد کردن بدترین اتهامات توهین آمیز به این پناهندگان و مهاجرین اقتصادی به آمریکا، ما شاهد صحنه جدا کردن کودکان از والدین، در قفس کردن آنها، دیپورت و زندانی کردن والدین و تقسیم کودکان میان خانواده های داوطلب نگهداری از این بچه ها می باشیم. این صحنه ها فقط و فقط خاطرات دوران حملات استعمارگرانه به کشورهائی که تحت مستعمره در چند صد سال پیش و "کانکوستودور"ها و جدا کردن فرزندان بومیان از والدین در آن دوران واقع می شد را در خاطره ها زنده می کند.
تاریخ، همیشه تاریخ معاصر است یعنی به تاریخ گذشته برمبنای داده‌ها، دانسته‌ها، تجربه‌ها و زیسته‌ی امروز، پرداخته می‌شود. کسانی آگاهانه یا ناآگاهانه گونه‌ای برخورد گزینشی با تاریخ می‌کنند، جنبه‌هائی را برمی‌گزینند، جنبه‌هائی را کنار می‌گذارند
طبیعی است درزمانی كه فرد نتواند تابع جمع باشد و منافع خود را با آن تطبیق دهد و یا جمع نخواهد حقوق فردی را تضمین و محترم شمارد، آن تشكل، جمعی متفرق است كه بر بستر یكسری از ضرورت‌ها و اجباراً پیرامون هم گردآمده‌اند كه با اندكی جابجایی شیرازه آن به هم خواهد ریخت و ماندگاری تصوری تصنعی و عبث خواهد بود
نظام سیاسی ایران (سلطنت)، علیرغم تحمل اصلاحات مهم مدرن در پروسه نوسازی، بالاخره موهبت الهی باقی ماند و نتوانست از ریشه ها و زمینه های باستانی، اسلامی و شیعی خود بگسلد. بدینترتیب خرد و اندیشه نقاد، آزادی و دمکراسی پارلمانی، ابتدا در اندیشه شهریاری ایرانی – شیعی (شهریاری خداسالار- شیعی گوهر) تحلیل وتقلیل یافت و سپس بر پای آن قربانی شد.
باتوجه به وجود ریشه دار فکر و فرهنگ سیاسی شهریاری دین گوهر در ذهن ایران و ایرانی بنظر می‌رسد برای عقلانی کردن و دمکراتیزه کردن روابط ایرانیان با یکدیگر و سیستم سیاسی و ساختار سیاسی کشور و عمل کرد آنها و استقرار نظام دمکراتیک مبتنی برحق رای همگانی درکشورمان، علاوه بر ضرورت مبارزه سیاسی و نقد ولایت فقیه و گسست از آن، نقد پادشاهی و گسست از آن نیز الزامی است.
باید به اطلاع شما برسانیم که حس تعلق ما به رویکرد کنگره وحدت که در پیش‌نویس اسناد ارائه‌شده‌اش متجلی است، در موقعیت ضعیفی قرار دارد و مواضع متجلی در اسناد ارائه‌شده به کنگره نمی‌تواند موجب همراهی سازمانی ما با شما در چارچوب تشکل نوبنیاد باشد.
ماندن در احزاب و سازمانها و گروهای منقبض شده در خود به بهانه های مختلف و خود راضی کن، کار ساز نیست ، تلاش برای پایه گذاری وساختن حزب دمکراتیک برنامه محور و فراگیر در جهت تغییر و تحولات دمکراتیک و ارتقا ایران به نظام اجتماعی و سیاسی دمکراتیک وظیفه روزمره و مستمرما در قبال جامعه و مردم کشورمان است
نسل فدایی امروز ـ در شکل کنونی ـ و بزعم من ـ ازدو نسلِ پیش و پس از انقلاب بهمن قابل تعریف و تجربه هست. تقاوت این دو نسل را می شود نه تنها در نگرش و منش زندگی که دراختلافات یا تقابلات و جدالهای درون و برون تشکیلاتی و در قلم زنی ها و غیره مشاهده کرد
جنبش چپ مردم ایران با تمام ضعفهایی كه دارد قدرتمند اما پراكنده است. این جنبش می تواند نقشی بسیار فعال و تعیین كننده در جهت تشكیل جبهه متحد چپ و جبهه متحد دمكراتیك مردم ايران ایفا نماید. كمونیستها و ديگر نيروهاي سوسیالیست در صورتی كه بخواهند در تحولات آینده ایران نقشی اساسی و تعیین کننده ایفا نمایند بايد با تشكیل جبهه متحد چپ پیرامون اصول اولیه به توافق رسند
راهبرد گذار به دموکراسی، در هدف الویت را نه به فروپاشی رژیم که به دموکراسی می‌دهد، در شیوه گذار مسالمت‌آمیز است و یکی از مهمترین روش‌های گذار را نیز انتخابات آزاد می‌داند. این راهبرد، یعنی گذار به دموکراسی، هدف و الزامات خود را دارد. نمی‌توان ادعای طرفداری از گذار مسالمت‌آمیز را داشت، اما راه دشوار و شکیبایانه تغییرات تدریجی و تحمیل اصلاحات به رژیم را میان‌بر زد
در فقدان نيروی سياسی قدرتمند چپ دمکرات و سوسياليست، شعار عدالت اجتماعی با توجه به فقر گسترده، بيکاری وسيع و شکاف طبقاتی، به دست نيروهای پوپوليست و راست افراطی خواهد افتاد که از آن بصورت فريبکارانه بهره گرفته و به خدمت اهداف خود در خواهند آورد. امروز شکل گيری و حضور حزب چپ قوی و موثر به يک امر مبرم و ضرور جامعه ما تبديل شده است
ازنظر من درصحنه سیاسی-اجتماعی چپ ایران همچنان جنبش فدایی دارای چنان ظرفیت‌هایی است که بتواند نیرو جذب بکند. متأسفانه هنوز هیچ نشانه ایی از زایش نیروی چپ جدید در صحنه سیاسی ایران نیست
خیزش جنبش فدایی خلق با "تعرض بکنیم تا باقی بمانیم" سر گرفت و از جمله در مجادله فکری اش با اندیشه های سیاسی مبتنی بر ایده محافظه کارانه "حفظ خود" جهت "رفتن به میان توده ها" به منظور رابطه گیری با جامعه! فداییان خلق در پرتو همین تز تعرض بود که خواستند وارد ارتباط گیری سیاسی - روانی با جامعه شوند
گفتمان یا دیسکورس Discourse موضوع مهمی است که بحث درباره آن در این روزها که نسل جوان ما به راه افتاده تا در ساختن آینده جامعه شرکت فعال داشته باشد، کمک‌کننده است برای شناخت بیشتر این موضوع و شناخت بیشتر بر مراکز قدرت که متکثر است در جامعه و در بسیاری از لایه‌های سیاسی و فرهنگی و رفتاری اجتماعی ما نفوذ دارد. این گفتار دعوتی است به فکر کردن درباره آن.
چنانچه تاكتیك و مطالبات اصلاحی متناسب با اهداف نباشد و یا روزنه‌های اصلاح بطور عینی از طرف حاكمان سد شده باشد، جنبش مردمی نه تنها از اصلاحات سرخورده خواهد شد بلكه در اولین فرصت با استفاده از كمترین روزنه‌ها با نیرویی به مراتب جسورتر وارد میدان شده و به شكلی رادیكال (انقلابی ) از موانع و حداقلهای اصلاحی خواهند گذشت
تلاش مسولانه، پی گیرانه و همه جانبه برای پایان دادن به تفرقه و پراکندگی نیروهای آزادیخواه، عدالت جو و دمکرات؛ و همکاری برای تشکیل شبکه دمکراتیکِ فراگیر و مستقل از حکومت و مستقل از دولت های خارجی و تشکیل آن، نیاز مبرم جامعه، گام های ضرور، سنجیده و از الزامات گذار مسالمت آمیز به دمکراسی است.
استقلال سازمانهای مدنی از احزاب سیاسی (و مطالبات سیاسی) ممکن است تاحدودی بتواند به تعمیق رویکرد برنامه ای احزاب کمک کند. اعضای سازمانهای مذهبی و قومی - فرهنگی، مشروط به آن که پیوندشان محدود به احزاب سیاسی باشد، غالباً قابلیت بیشتری برای ورود به مناسبات کلینتالیستی بروز می دهند. اتحادیه های گستردۀ کارگری بیشتر بر لزوم ارائۀ خدمات عمومی برنامه ای توسط احزاب تأکید دارند و از کلینتالیسم فاصله می گیرند
باید مارکسیسم را نه به عنوان کوسمو ویزیون بلکه به عنوان ابزارعلمی برای تجزیه و تحلیل جامعه به کار گرفت.
باید پذیرفت که مارکسیسم به عنوان یک ابزار علمی در اثر چند دهه سکون، که نتیجه تسلط استالین و جانشینان آن بوده است، مطلقا عقب مانده است
بسیاری از طرفداران استقرار انقلابی و بلافصل سوسیالیسم، همراه با آنارشیست ها، مخالف دولت و کنترل دولتی اند و به جای آن از «خودگردانی»، «کنترل کارگری»، «دموکراسی مستقیم»، «موازی گرایی»، «سازمان دهی غیر سلسله مراتبی» و امثالهم حرف می زنند، بی آن که تعریف دقیق و مشخصی از این مفاهیم ارایه دهند و یا کاربرد عملی و واقعی آن ها را در نظر گیرند.
اگر سرمایه قبلا در سطح ملی دستگاه های دولتی خود در عرصه های اقتصادی، سرکوب و ایدئولوژی را برای حفظ و گسترش قدرت خود به کار می گرفت، امروزه علاوه بر آن ها، بی آن که دولتی جهانی در کار باشد، سرمایه ی جهانی شده این دستگاه های کنترل را در سطح جهانی نیز تاسیس و تحمیل کرده است.
ارزش ها و آرمان هائی که حزب نوین چپ ایران نمایندگی میکند، در وحله اول کارگران و زحمتکشان و در وحله دوم منافع تمام مردم ایران و بشریت را مد نظر قرار می دهد. به همین دلیل یک حزب فراگیری خواهد بود که در بر گیرنده آرمان ها و ارزش هایی باشد که توسط آنها اقشار، طیف ها و طبقات و گروه های مختلف اجتماعی بتوانند در کنار همدیگر همزیستی مملو از سعادت، ترقی و رشد ارزش های بالنده انسانی داشته باشند
رفع فقر به معنای وسیع کلمه ( فقز مطلق و فقر نسبی ) در جامعه و کشور ما،صرفا راه حلهای اقتصادی و یا صرفا راه های سیاسی ندارد. رشد اقتصادی تک بعدی، بدون وجود دمکراسی و مشارکت مردم در امور اقتصادی و سیاسی و بدون تامین خدمات و عدالت اجتماعی، راه کاهش فقر و غلبه برآن در کشور ما نیست.
حزب چپ موفق نیازمند یک برنامه جامع است. منظور از برنامه جامع اما این نیست که برای همه مشکلات و نابسامانی ها، جواب های از پیش آماده داشته باشد. اما باید راستاهای نظری و سیاسی خود را برای رسیدن به راه حل های لازمه معرفی کند. مثلآ وقتی از حرص بی حد و مرز سرمایه در کسب سودهای هرچه بیشتر که تا سرحد گرفتن جان انسان ها نیز پیش می رود، ابراز انزجار می کند و آنرا دلیل جدی برای رشد ناموزون جامعه و سدی در مقابل برابرحقوقی شهروندان می داند، در مقابل باید بگوید که چگونه می خواهد رشد اقتصادی را با حضور سرمایه، اما بدور از بی عدالتی تامین کند
بیشترین دغدغۀ احزاب سیاسی تقویت پایگاه اجتماعی و رسیدن به قدرت یا مشارکت در قدرت است. آنها فقط هنگامی روی مواضع برنامه ای سرمایه می گذارند که به این هدف رسیده باشند. دشوار بتوان حزبی را که با رقبای ضعیفی روبروست، متقاعد کرد که به تقویت سمتگیری برنامه ای اش دست بزند و سیاستهائی را به میان بکشد که تمایز برنامه ای آن با رقیبان اش را بیان می کنند. بنابراین...